با گذشت حدود دوماه از روی کار آمدن دولت پزشکیان روزنامه‌نگاران و خبرنگاران بر خلاف وعده دولت همچنان تحت فشار و برخوردهای امنیتی هستند.

در حالی که دولت چهاردهم بارها خبر داده پیگیری پرونده‌های روزنامه‌نگاران را متوقف کرده و شکایات مطرح شده علیه آن‌ها را پس گرفته است، روایاتی که روزنامه‌نگاران ارائه می‌دهند خلاف ادعای این دولت است.

در این گزارش شماری از این روایت‌ها ارائه شده است.

استرس روزانه

ح. که پیش از این روزنامه‌نگار بوده، ‌بیش از چهار سال است دیگر در هیچ رسانه‌‌ای فعالیت نمی‌کند.

او که اکنون برای امرار معاش آشپزی می‌کند، می‌گوید بازجویش همچنان با او تماس می‌گیرد و درباره همه جزییات زندگی‌اش باید به او پاسخ دهد.

ح. ‌می‌گوید وقتی تلفنش زنگ می‌خورد و شماره روی آن نمی‌افتد، ناخودآگاه استرس می‌گیرم: «بار آخر که بازجو تماس گرفت با صدای برافروخته گفت این عکس بی‌حجاب با دامن را برای چی منتشر کردی؟ چرا کلمه رژیم صهیونیستی را در پستت به اسرائیل تغییر دادی؟ این پست را حذف کن و متنی را که برایت می‌فرستم باز‌نشر کن!»

به گفته ح.، وقتی او حاضر به انتشار پست مورد نظر نشده، یک هفته بعد به دادسرای مقدس احضار و صفحه اینستاگرامش مسدود شده است.

ایران‌اینترنشنال روز ۱۹ مهر در گزارشی خبر داد شماری از روزنامه‌نگاران و فعالان مدنی و سیاسی در ماه‌های گذشته و پس از قطع سیم‌کارت‌های خود با دریافت ابلاغیه‌هایی به نهادهای امنیتی و واحدهای دادسرا احضار و بازجویی شده‌اند.

بر اساس اطلاعات رسیده به ایران‌اینترنشنال، برخی از این افراد با دستور ماموران امنیتی و بازپرس‌های دادسراها به خصوص در دادسرای اوین، ناچار به حذف پست‌های خود و انتشار مطالبی بر خلاف عقایدشان در شبکه‌های اجتماعی شدند.

رفتن و دور شدن

الف. روزنامه‌نگاری که به یکی از شهرهای شمال کشور نقل مکان کرده نیز تجربه‌ای مشابه ح. دارد:‌ «وقتی بازجو تماس گرفت، گفت بیا پایین. شوکه از پنجره بیرون را نگاه کردم و دیدم کنار ماشینی ایستاده است. همه حرف بازجو این بود که باید تمام ارتباطاتم را با همکاران قدیمی -چه در داخل و چه در خارج از ایران- قطع کنم تا دست از سرم بردارد.»

او تاکید می‌کند که هدف تهدید بازجو قرار گرفته است: «من را تهدید کرد و گفت فکر کردید دولت عوض شده قرار است چه اتفاقی بیفتد؟ این ماییم که تصمیم می‌گیریم چه کسی نفس بکشد و چه‌طور نفس بکشد.»

همراهی مدیران مسئول و بازجویان

ش. با تمام محدودیت‌ها همچنان در یکی از رسانه‌های داخلی مجبور به کار است.

او می‌گوید که مدیر مسئول روزنامه بعد از بازداشت اولش به او گفته است اگر می‌خواهد کارش را از دست ندهد، باید آن چیزی که از او خواسته می‌شود انجام بدهد.

این روزنامه‌نگار می‌گوید که مدیر مسئول به او گفته قرار نیست به خاطرش روزنامه تعطیل شود.

ش. درباره تماس بازجو هم می‌گوید: «بازجو در تماسی به من گفت اگر متن‌هایی را که برایم ارسال می‌شود در شبکه‌های اجتماعی منتشر کنم، می‌توانم مطالب انتقادی هم منتشر کنم. او گفت که البته خط قرمز، رهبری است.

به گفته الف. که در یکی از رسانه‌ها به شکل آزاد کار می‌کند و در تپسی هم مشغول کار است، مدیر مسئول یک رسانه پس از این که او بارها از سوی اطلاعات سپاه تهران احضار شده، حکم «قطع همکاری» برایش صادر کرده است.

او می‌گوید: «در حال حاضر با تعهد کتبی‌ای که داده‌ام، امکان همکاری برایم فراهم شده است.»

الف می‌گوید که عملا هیچ فعالیتی در شبکه‌های اجتماعی ندارد چون بر اساس تعهدی که داده است، در صورت احضار یا بازداشت، همین کار را هم از دست خواهد داد.

نه دولت حامی است نه حمایت صنفی داریم

‌م. ‌در یکی از رسانه‌های محلی کار می‌کند. او می‌گوید شرایط در رسانه‌های محلی بسیار بد است و عموما حقوق ماهانه را با تاخیر پرداخت می‌کنند.

به گفته این روزنامه‌نگار، اعتراض‌‌ها به این وضعیت با توجه به این که ارگان و حمایت صنفی نیز وجود ندارد، بی‌نتیجه مانده است.

‌م. می‌گوید: «دولت پزشکیان هزار و یک وعده داد اما حالا عملا در بر همان پاشنه می‌چرخد. ما روزنامه‌نگاران مشکلات و واقعیات جامعه را منتشر می‌کنیم ولی وقتی نوبت به خودمان می‌رسد هیچ‌کس نیست که بتواند به دادمان برسد.»

ط. هم به عنوان یک خبرنگار دیگر، با انتقاد از نبود سندیکا برای حمایت از روزنامه‌نگاران می‌گوید: «انجمن صنفی فقط محلی است برای خوش و بش و دیدار، ‌آن هم نه برای همه که گزینشی است. حتی دوستان خود ما بعد از بازداشت، ‌روابطشان را کم کرده‌اند.»

سانسور لحظه‌ای

ع. ‌بیش از یک دهه است مشغول به کار در رسانه‌ها و مطبوعات است. او می‌گوید وقتی از دانشگاه فارغ التحصیل شده، تصور می‌کرده است قرار است مثل خبرنگاران نیویورک‌ تایمز و گاردین کار کند اما: «زهی خیال باطل ...»

ع. می‌گوید مطالبش بارها از سوی دبیر، سردبیر و مدیر مسئول سانسور شده است.

او تاکید می‌کند: «ممکن است امروز گزارشی بنویسم که اجازه انتشار داشته باشد اما همان گزارش یک ساعت بعد اجازه نشر نداشته باشد.»

ک. هم تجربه تلخی از سانسور لحظه‌ای دارد.

این روزنامه‌نگار می‌گوید: «بحث غربالگری و سقط جنین بود و گزارشم سه بار سانسور شد. بار آخر تلفنم زنگ خورد و فردی پشت خط گفت حواست را جمع کن! قرار نیست من با تو راه بیایم. تو قرار است با ما هماهنگ باشی.»

تجارب روزنامه‌نگاران در ایران عموما شبیه هم است: کار زیر تیغ سانسور، تهدید و بازداشت.

تغییر دولت در جمهوری اسلامی در طول این چهار دهه موجب تغییرات شگرف در عرصه روزنامه‌نگاری نشده است. این روزنامه‌‌نگاران هستند که تلاش می‌کنند با همه محدودیت‌ها، راه سخت اطلاع‌رسانی را ادامه دهند.

خبرهای بیشتر

پربیننده‌ترین ویدیوها

ایول در دل نروژ
خبرها
روس‌ها و ایرانی‌ها
خبرها

شنیداری

پادکست‌ها